۱۷ آبان ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۲

مدیرعامل کارگزاری فیروزه آسیا پیش‌بینی کرد:

روزهای روشن پیش‌روی بازار

سازمان به جای اینکه در مقام نظارتی ظاهر شود با اظهارنظرهایی به سمت مسئول رشد شاخص بودن رفت
روزهای روشن پیش‌روی بازار

بازار سرمایه در یک سال اخیر افت و خیزهای شدیدی را تجربه کرد. اگرچه شاخص در کمتر از چند ماه مرز ۲میلیون واحدی را درنوردید اما از سوی دیگر ظرف مدت کوتاه‌تری به مرز یک میلیون و ۲۰۰ هزار واحد تا هفته اول آبان ماه سقوط کرد. طعم سودهای چند برابری که مردم به تازگی چشیده بودند به سرعت جایش را به تلخی ضررهای هنگفت داد.

به گزارش صدای بورس،  در این میان بسیاری از سرمایه‌گذاران و کارشناسان لزوم حمایت از بازار توسط سازمان‌ها و نهادهای مربوطه را در اولویت می‌دانند و برخی نیز حمایت از بازار سرمایه را بی‌معنا و وظیفه سازمان‌های نظارتی را تنها نظارت و شفاف‌سازی قلمداد می‌کنند. بهنام چاوشی، مدیرعامل کارگزاری فیروزه آسیا در گفت‌وگویی به تحلیل شرایط کنونی بازار سرمایه و مسائل پیرامون آن پرداخت.

بزرگ‌ترین ضعف بازار سرمایه در شرایط فعلی را چه می‌دانید؟
یکی از اتفاقاتی که همواره در بازار سرمایه رخ می‌دهد و البته تنها مختص بازار سرمایه ما نیست و در پیشرفته‌ترین بازارهای مالی در دنیا نیز رخ می‌دهد، این است که به دلیل ماهیت بازار سرمایه در مقایسه با سایر بازارها مثل مسکن سرعت عمل در این بازار بالا است و این موضوع باعث می‌شود که همواره رفتارهای هیجانی و تصمیم‌گیری‌های آنی در این بازار رخ دهد. در واقع این موضوع باعث می‌شود که در این بازار ابتدا شاهد رخ دادن اتفاقات باشیم و سپس تحلیل آن اتفاقات مدنظر قرار گیرد. در صورتی که باید برخلاف این موضوع عمل شود یعنی تحلیلی وجود داشته باشد و سپس بر اساس تحلیل‌های موجود اقدامات و رفتارها شکل بگیرد. در مقطع فعلی(یک سال اخیر) نیز به کرات شاهد این موضوع بودیم که تصمیمات بدون تحقیق و تحلیل اتخاذ می‌شود و همین موضوع نیز باعث شده که در شرایط کنونی بازار سرمایه قابل اعتماد و اتکا نباشد که به نظر ضعف بزرگی محسوب می‌شود.

 اگر بخواهیم به بررسی عوامل ریزشی بازار بپردازیم باید به یک گام عقب‌تر برگردیم و بررسی کنیم که صعود بورس چگونه رقم خورد، آیا رشد افسار گسیخته شاخص طبق تحلیل رخ داد؟
درست است. ابتدا باید به افزایش شاخص در یک سال اخیر و سپس به علل ریزش آن پرداخت. در ابتدا بخشی از این رشد شاخص در ارتباط با رشد دلار رخ داد اما پس از آن دیگر رشد شاخص به خاطر رشد دلار رقم نخورد، یک قسمت از رشد شاخص نیز به دلیل سودآوری شرکت‌ها بوده است.

 با این حال رشد شاخص متوقف نشد، چرا؟
علت اصلی رشد بی‌رویه شاخص سرازیر شدن نقدینگی به سمت بازار سرمایه بود به این دلیل که فرصت جایگزینی در سایر بازارها وجود نداشت.به دلیل مشکلات اقتصادی، کاهش تولید و تضعیف بسیاری از کسب و کارها چنین فرصتی از بین رفته بود. در واقع به دلیل شرایط موجود بسیاری از کسب و کارها تحت تاثیر قرار گرفت و افراد در این میان بازار سرمایه را به عنوان یک جایگزین یافتند. یکی دیگر از دلایل رشد افسار گسیخته شاخص را باید در حاشیه‌های قانونی کمتر این بازار دانست، در واقع بازار سرمایه یکی از بازارهایی است که به لحاظ چارچوب و قانونمندی دارای حاشیه بسیار کمی است و همین موضوع باعث ورود افراد به این بازار شده است.

 البته در ماه‌های اخیر، اعمال مقررات بسیاری را در بازار شاهد بودیم،‌آیا می‌توان گفت حاشیه مقرراتی ما کم است؟
بله. این مسئله را با اشاره به موضوعی روشن خواهم کرد. توجه کنید که سال گذشته زمزمه‌هایی از اعمال مقررات مختلف مالیاتی (از لحاظ مقرراتی و اجرایی نه از لحاظ نوسانات قیمت) در سایر بازارها شنیده می‌شد، به این دلیل که در بازار سرمایه چنین مقرراتی کارکرد کمتری داشت مردم به سمت این بازار سرازیر شدند. مثلا اگر کسی در بازار سرمایه سود کند قبل از اینکه بخواهد به سودش دست یابد مالیاتش را پرداخت کرده است بنابراین هر چقدر که سهامدار سودآوری داشته باشد مخاطب اداره مالیات قرار نمی‌گیرد اما در سایر حوزه‌ها با توجه به اتفاقاتی که در ماه‌های اخیر به لحاظ قانون و مقررات افتاده است، چنین نیست و ممکن است به دلیل تصمیم‌گیری‌های سریع برای اعمال چنین مقرراتی در حق عده‌ای اجحاف ‌شود و این مقررات اغلب در اصلاح فرار مالیاتی موفق عمل نمی‌کند. در مجموع تمامی مسائل این چنینی باعث شد که در مقطعی مبالغ هنگفتی پول وارد بازار سرمایه شود. البته نمی‌توان در این میان نقش رفتار هیجانی مردم را در خرید نادیده گرفت. افراد تحت تاثیر جو ایجاد شده شروع به خرید سهم‌هایی می‌کردند که به هیچ وجه ارزشش را نداشت، به همین دلیل چنین رشدی نمی‌توانست تا ابد ادامه داشته باشد و در نهایت در نقطه‌ای این روند متوقف شد.

 چرا شاخص نمی‌توانست به روند رشدی خود ادامه دهد؟
در بازار سرمایه، دارایی مالی مبادله می‌شود، این موضوع به این معناست که افراد با خرید دارایی مالی بدون استثنا قصد فروش آن را دارند در واقع افراد قصد این را دارند که سهامشان را بفروشند و سود محقق کنند. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که شاخص همواره بالا برود چرا که پس از آن افراد به نقطه‌ای می‌رسند که قصد فروش و خروج از سهم را دارند و همین مسئله باعث تداوم نیافتن روند رشد است. از طرفی هیجان فروش که در میان سهامداران به وجود می‌آید رقابت در فروش و خارج شدن از سهم را هر لحظه افزایش می‌دهد که این موضوع نیز در ایجاد روند ریزشی تاثیرگذار است. یکی از سرفصل‌هایی که خیلی بر آن تاکید دارم این است که بازار سرمایه نباید خود را اسیر افراد غیرحرفه‌ای کند. شرایط در بازار سرمایه این‌گونه است که مدیران و تصمیم گیران بازار تصمیم گیر نیستند و افراد غیرحرفه‌ای برای این افراد تصمیم‌گیری می‌کنند.

 چگونه ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد؟
زمانی که بازار در حال صعود بود افراد غیرحرفه‌ای، فعالان بازار سرمایه را به سمتی حرکت می‌دادند که با تبلیغ کردن منجر به تصمیمات غیرحرفه‌ای شوند مثلا در زمان رشد شاخص این افراد، فعالان بازار را به سمتی حرکت دادند که سازمان بورس جایگاهی را برای خود قائل شده بود که به نظر می‌رسید رشد شاخص توسط این مدیران بازار رقم خورده است. همین مسئله در آن زمان باعث شده بود که مصاحبه‌ها و اظهار نظرهایی از سمت سازمان انجام شود و سازمان بورس خود را متولی رشد بداند. در واقع سازمان به جای اینکه در مقام نظارتی ظاهر شود با چنین مصاحبه‌ها و اظهارنظرهایی به سمت مسئول رشد شاخص بودن رفته بود.

 جایگاه سازمان بورس باید کجا باشد؟
 سازمان باید برای شفاف‌سازی به نظارت بر انجام معاملات توجه داشته باشد.سازمان بورس نه در زمان رشد شاخص متولی رشد بوده است و نه در زمان افت شاخص باید پاسخگوی ریزش باشد. سازمان بورس باید در شرایط مختلف این موضوع را اظهار کند که تحت هیچ شرایطی نه مسئول رشد است نه افت بازار و تنها جایگاه نظارتی دارد.
 
 علت این موضوع که در مواقع ریزشی به نوعی القا می‌شود که سازمان بورس باید اظهارنظر کند چیست؟
علت این است که سازمان بورس در مواقع صعود اظهارنظرهای فراوان داشته و باعث ایجاد توقع در میان مردم شده است. شاید این جمله‌ خیلی باب میل افرادی که در شرایط حال حاضر در بازار ضرر می‌بینند نباشد، ولی از نظر بنده در ماه‌های اخیر اتفاقات خوبی در بازار سرمایه رخ داده است.

 اتفاقات بزرگ زمان ریزش شاخص چه مواردی بوده است؟
بزرگترین سیگنالی که اتفاقات اخیر به سهامداران داده این است که به این افراد ثابت کرده بازار سرمایه کار خودش را انجام می‌دهد و منتظر دستور یا اجازه کسی نخواهد ماند. این موضوع از نگاه مکانیزم بازار سرمایه، اتفاق ارزشمندی است ما باید قدر این موضوع را بدانیم. این موضوع تجربه‌ای است برای افرادی که تصور می‌کنند توانایی تاثیرگذاری بر این بازار را دارند. در کل اتفاق مهم این است که با گفتاردرمانی نباید به دنبال جهت‌دهی به بازار بود. این ادعا که بازار سرمایه را می‌توان جهت‌دهی کرد اشکال اساسی دارد. در یکی دو ماه اخیر تلاش‌های متعددی توسط افراد و سازمان‌های مختلف انجام شده که جهت بازار را عوض کنند ولی موفق نشده‌اند. این مسئله به این معناست که بازار راه خودش را در پیش می‌گیرد.

 تصمیمات سازمان بورس تا چه حد در جهت دادن به بازار موثر بوده است؟
یکی از مسائل خطرناک در بازار سرمایه اقدامات و تصمیمات کوتاه‌مدت است. داشتن دید بلند مدت به بازار یکی از اصول اولیه فعالیت در بازار سرمایه به شمار می‌آید. فعالان بازار اکثرا به چنین اصلی معتقدند اما در عمل،‌ زمانی که می‌خواهند اقدام اجرایی انجام دهند هیچ یک به این موضوع پایبند نیستند و تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای و مقررات خلق‌الساعه یکی از نتایج نادیده گرفتن این اصل است.در مقایسه افراد غیرحرفه‌ای و ناآگاهی که به دلیل کم‌تجربگی دست به تصمیم‌گیری‌های یک شبه می‌زنند با افراد حرفه‌ای و آگاه بازار که مقررات خلق‌الساعه اتخاذ می‌کنند چه تفاوتی وجود دارد؟با اتخاذ تصمیمات لحظه‌ای از سوی مسئولان جایگاه این افراد با اشخاص ناآگاه و غیرحرفه‌ای یکسان است.اشخاص تصمیم‌گیرنده در بازار نباید با تصمیم‌گیری‌های لحظه‌ای، آزمون و خطا کنند و به شکل سفته بازانه عمل کنند.
 
 حمایت‌های مقام ناظر و برخی مسئولان از بازار سرمایه را چطور ارزیابی می‌کنید؟
به طور کلی اصل موضوع و لفظ حمایت در بازار سرمایه را درک نمی‌کنم. اینکه کسی به خودش اجازه بدهد که در هر سطحی، از واژه حمایت از بازار سرمایه استفاده کند واقعا ناراحت‌کننده و دور از منطق است. در واقع هنگامی که شخصی سهمی را خریداری می‌کند به آن دلیل است که شخص دیگری همان سهم را فروخته است، حال سئوال اینجاست که مقام ناظر قصد حمایت از چه کسی را دارد؟
 
 در شرایط فعلی دغدغه اصلی کارگزاری‌ها چیست؟
از نگاه کارگزاری باید گفت که در برخی موارد تصمیماتی اتخاذ می‌شود که در روند کار کارگزاری‌ها اختلال ایجاد می‌کند، به طور مثال دیده می‌شود که به طور ناگهانی معاملات ابطال شود. با توجه به این موضوع که یک نفر سهمی را فروخته و از محل فروش سهام سهم دیگری را خریده است باید به کارگزاری پول بدهد با ابطال معاملات شخص نمی‌تواند پول کارگزاری را بپردازد. مسائل این چنینی ریسک‌هایی به همراه دارد که ده‌ها برابر بالاتر از ریزش ناگهانی شاخص به بازار ضربه می‌زند، بنابراین افرادی که در این حوزه تصمیم می‌گیرند نباید نگاه تک بعدی داشته باشند چرا که چنین تصمیماتی باعث ورشکستگی در بازار سرمایه می‌شود. مقررات کوتاه مدت بازار سرمایه را متحمل آسیب‌هایی‌ می‌کند و لازم است در بازاری که یکی از علمی‌ترین بازارهای کشور است تصمیمات با نظرات و نگاه کارشناسی‌تری گرفته شود.

 اگر به نظر شما حمایت بی‌معناست آیا باید بازار را به حال خودش رها کرد؟
نمی‌توان گفت حمایت نکردن به معنای رها کردن بازار به حال خودش است.در ماه‌های اخیر مسئله‌ای که در بازار سرمایه باید به آن توجه می‌شد و در واقع توجه به آن نوعی حمایت محسوب می‌شد. یکی از بزرگ‌ترین وظایف تصمیم‌گیران بازار سرمایه را،باید هدایت غیرحرفه‌ای‌ها به سمت نهادهای مالی از جمله سبدگردان‌ها، صندوق‌های سرمایه‌گذاری و کارگزاری‌ها دانست. این نهادها باید به بهترین شکل ممکن توسط نهادهای تصمیم‌گیرنده حمایت شوند. وظیفه مقام مسئول فراهم کردن مقدماتی برای ورود افراد به سمت این نهادها بوده است نه اینکه نهادهای مالی را در مواقع حساس تحت فشار قرار دهد و ریسک‌هایی را به این نهادها تحمیل کند.

  با این حساب در نهایت سازمان وظیفه حمایت دارد؟
سازمان بورس وظیفه پاسخگویی هنگام رشد شاخص و یا در زمان ریزش را ندارد،بلکه وظیفه این نهاد شفاف‌سازی است. سازمان بورس معمولا در اعطای مجوزها سخت‌گیری‌های فراوان دارد اما پس از این سخت‌گیری‌ها باید از نهادهای مالی حمایت کند و تنها نقش مانع‌تراشی نداشته باشد.

 رفتار مردم در زمان ریزش‌ شاخص چه تاثیری بر ادامه‌دار شدن روند ریزش‌ داشت؟
 موضوع اینجاست که در شرایط فعلی مانند زمان رشد افسارگسیخته شاخص که مردم با هجوم به خرید سهم باعث افزایش رشد شاخص می‌شدند در شرایط ریزشی، افتادن از آن طرف بام نیز مسئله‌ساز شده است.قرار گرفتن در صف‌های فروش و فروختن سهم‌هایی که در حال حاضر ارزنده هستند یکی از دلایل ادامه‌دار شدن این روند است.در شرایط فعلی هیجان ایجاد شده در میان مردم باعث شده که سهم‌های باپتانسیل و بنیادی با توجه به قیمت‌های امروز دلار که پتانسیل رشد بالایی دارند نیز در صف فروش قرار بگیرند.

 یکی از راه‌های کنترل هیجان مردم سوق دادن افراد به سمت سرمایه‌گذاری‌های غیرمستقیم است اما به نظر می‌رسد که سبدگردان‌ها و صندوق‌های سرمایه‌گذاری نیز در شرایط ریزشی خیلی مثبت عمل نکرده‌اند،دلیل آن را چه می‌دانید؟
اینکه گفته می‌شود صندوق‌ها و سبدگردان‌ها مثبت عمل نکرده‌اند باید بررسی شود و باید این ادعا با آمار و ارقام ثابت شود. اما از نظر بنده برای اینکه بخواهیم عملکرد صندوق‌های سرمایه‌گذاری و سبدگردان‌ها را در زمان ریزش بررسی کنیم تنها کافی است به مقایسه میزان ضرر اشخاصی که به طور مستقیم سرمایه‌گذاری‌ کرده‌اند و اشخاصی که از طریق نهادهای مالی اقدام کرده‌اند پرداخت.به طور مثال در زمان ریزش اگر افراد در خرید سهام به صورت مستقیم۶۰ درصد ضرر کرده‌اند ولی در خیلی از صندوق‌ها ۲۰ درصد ضرر اتفاق افتاد. همین مقایسه سردستی نشان‌ می‌دهد که سرمایه‌گذاری غیرمستقیم تا چه حد ارزشمند بوده است. در واقع چنین مقایسه‌ای نشان می‌دهد اتفاق خوبی که باید توسط صندوق‌ها و سبدها در زمان ریزش رخ می‌داد، افتاده است. البته اینکه برخی معتقدند صندوق‌ها به هیچ وجه امکان ریزش ندارند یک تصور غلط است. ماهیت اصلی بازار سرمایه این است که برای وارد شدن به این بازار در لحظه ورود باید پذیرفت که هیچ تضمینی در این بازار وجود ندارد.

 چه اقداماتی باید در زمان رشد بازار بیش از پیش مورد توجه مقامات تصمیم‌گیرنده قرار می‌گرفت؟
با توجه به اینکه بازار سرمایه ما عمق کمی دارد و ابزار نظارتی کاملی برای بازار نداریم برخی از تصمیمات مهم هر چند در شرایط حاضر تاثیر مثبتی نداشته است،اما چنین تصمیماتی برای جلوگیری از تصمیمات هیجانی در شرایط بحرانی اتخاذ شده است. ایجاد عمق در بازار در زمان صعود شاخص از موضوعاتی است که باید مدنظر قرار می‌گرفت. مثلا در شرایط رونق بازار باید به ورود شرکت‌های جدید به بورس کمک می‌شد. در شرایط رونق باید زمینه ای برای افزایش عمق بازار فراهم و بستر افزایش سرمایه ایجاد می‌شد تا پول از دلال بازی خارج شده و به تولید وارد ‌شود. باید امکان این وجود داشته باشد که به قیمت بازار امکان افزایش سرمایه وجود داشته باشد. این‌ها راهکارهای بلندمدت توسعه بازار سرمایه است.همچنین عمق‌دهی به بازار، ورود شرکت‌های جدید به بورس و حمایت از نهادهای مالی بازار در زمان رشد شاخص، می‌توانست حمایت واقعی از بازار را در زمان ریزش بازار رقم بزند.

 آینده بازار را چطور می‌بینید؟
 در ماه‌های اخیر افراد بسیاری به سمت بازار آمده‌اند و بازار سرمایه بیش از گذشته معرفی شده‌ است.در نهایت با وجود تمامی اتفاقاتی که در یکی دو ماه اخیر شاهدش بودیم معتقدم که به بازار سرمایه باید نگاه بلندمدت داشت. همچنین آینده بازار سرمایه را خیلی روشن می‌بینم البته این موضوع به این معنا نیست که قیمت سهم هر روز بالا برود.

منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۷۵

کد خبر 420735

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =